باز من و قلم و کاغذی سفید،باز سفر به سرزمین رویاها
باز شبنم اشک که صفا میدهد به باغ آرزوها.کلمات عاشقانه
که بی پروا میرویند و هوا با رویایت دونفره میشود...
نمیدانم تو ،وقتی میخوانی به باغ آرزوهایم سفر میکنی
نمیدانم حال مرا میفهمی...عاشق میشوی!!